شروع سفر تابستونی 1397( کل سفر همینجا نوشته میشه )
نفسممم بعد از خستگی پروِه اثاث کشی و ثبت نام مدرسه واقعا نیاز داشتیم که یه سفر بریم طبق هر سال کوله بارمون و جمع کردیم و کجا بهتر از خونه پدری . 22 خرداد شب بلیط داشتیم البته سه نفری منو و شما و به همراه ماهی مون جعفر جون عشق مهربونم در حال صحبت با جعفر جون 23 خرداد 97 امروز رفتیم بازار برای خرید چون میخوایم بریم منزل مبارکی خاله زهره باید هدیه میخریدیم . هوا هم که بینظیررررر هر کی از کنارت رد میشد یه سلام به سبک چینی بهش میدادی و همه مرده بودن از خنده چشاشووو . گفتم ابمیوه چه طعمی میخوای گفتی قرمز باشه ست کنم . قرطی 24 خرداد 97 امروز ع...